شعری برای ماهان جونم
دست کوچولو پا کوچولو گریه نکن بابات میاد تا خونه ی همسایه ها صدای گریه هات میاد گشنه شدی شیرت بدم تشنه شدی ابت بدم خوابت میاد بگو لا لا تا من کمی تاب بدم تق و تق و تق &n...
نویسنده :
مامان منصوره
12:20
این عسکارو دوست داشتم بزارم خوب
سفرهای ماهان کوچولو
ماهان جونم روزی که فهمیدم تو توی دلم هستی 7 روز از تولدم گذشته بود 19 تیر ماه بود به بابایی که گفتم شوکه شده بود طفلی باورش نمیشد. اولین سفری که با تو رفتیم یادته آفریننننن رفتیم شمال اول مرداد بود 5 روز هم موندیم به ما که خیلی خوش گذشت به تو هم لابد خوش گذشته. بعدشم اول شهریور هم رفتیم مشهد امام رضا قربونش برم به خاطر وجود تو ما رو قابل دونست بریم پابوسش. عید فطر هم اونجا بودیم برات یه ست نوزادی هم خریدم که بعدا فهمیدم ساز 1 باید 0 میخریدیم. خوب بلد نبودیم دیگه. ببخشید ...
نویسنده :
مامان منصوره
9:46
روزی که خدا تو رو بمن داد
ماهان جونم روزی که فهمیدم خدا تو رو به من داده چه روزی بود یادته ...